سنگ جلوی اقیانوس خاطرات و لحظه های خیسم جابجا شده.......دارم غرق میشم تو این اقیانوس....دیگه به انتهای خط دارم نزدیک میشم.....خدایا میشه امشب تمومش کنی...عاجزانه ازت تقاضا دارم.....نمیگم سوی بهشت، فکر نکنی متوقعم اصلا توقعم این نیست چون لیاقتش نیست.....فقط ازین عذاب و برزخ لعنتی راحتم کنی..اصلا مهم نیست حتی روحمم نابود کن..اصلا نمیخوام هیچ چیزی ازم باقی بمونه..بهشت و جهنمت برا خودت...من خیلی وقته که از موهای خرگوش داخل کلاه بالا اومدم..گاهی نگاهی مختصر و گاهی هم خیره.....الان خیره به درگاهت زل زدم....نمیتونی ببینی...خلاصم کن دیگه .....
....یه زمونی وقتی بچه بودیم تو تراس میخوابیدیم و ستاره های آسمونو میشمردیم...بعد با خودمون میگفتیم دنیا چقدر بزرگه...پس چه خالق بزرگی هم داره....و ما چقدر کوچیکیم توی این دنیا...
...ولی الان...
دیگه هیشکی به آسمون نگاه نمیکنه همه به زمین نگاه میکنن و اینکه سهمشون ازین زمین چقدره...تا جایی که گاهی اون بالایی رو هم فراموش میکنن...
یه تیکه از یه دیالوگ سریال دودکش بود.....منو برد به زمان کودکی...وقتی تو تراس میخوابیدیمو ستاره ها رو می شمردیم و عظمت آسمونو نگاه میکردیم....چه صفایی داشت......افسوس...
زندگی چقدر وحشتناک شده.....چقدر پست شده دیگه این دنیا....بقول پسرداییم امروز میگفت این مملکت فقط شده خاک...فقط خاک و زمینه که ارزش داره....
راست میگه دیگه هیشکی به آسمون نگاه نمیکنه.....
سلام...متن یه آهنگ از آلبوم هیس،رضا یزدانی...
چشماتو هم بزار رفیق، بیا تا بچگی کنیم بیا که تو قصه های کارتونی، زندگی کنیم
بیا شنل قرمزی رو بدزدیم از پنجه ی گرگ آخه تو کلبه اش هنوزم، منتظرِ مادر بزرگِ
بیا تا مثل گالیور پا بزاریم تو لی لی پوت نذار مسافر کوچولو، گم بشه تو بَرهوت
نذار رابین هودُ ته کارتون ها اسیر کنن نذار پلنگ صورتی رو با ماهی مرده سیر کنن
دنیای کارتون ها قشنگ، دنیای ما سیاه و زشت کاش کسی زندگیمونو، شبیه کارتون می نوشت
بگو که تام سایر کجاست؟ بگو کجاست، هاکِل بِری؟ می خوام بازم سفر کنم به قصه ی تام و جری
سندباد قصه آخرش نگفت که مقصدش کجاست هیشکی نفهمید گالیور عاشق فِلورتیشیا ست
تورنادُ شیهه میکشه، زورو هنوز رو ترکشه می خواد رو دیوار ستم، علامت زد بکشه
ببین که عمر غول های کارتونی خیلی کم شده بیا تولد بگیریم ، پینوکیو آدم شده دنیای کارتون ها قشنگ، دنیای ما سیاه و زشت کاش کسی زندگیمونو، شبیه کارتون می نوشت
این آهنگو از لینک زیر میتونین دانلود کنین
dl.alvandmusic.com/full%20album/Reza%20Yazdani/Reza%20Yazdani%20-%20His/03.Cartoon.mp3
سلام....
بازم یه برنامه بی نظیر....از دست ندین اونا که مسیرشون شاید اشتباهی به اینجا میخوره!.....رادیو هفت هرشب ساعت 11 .....البته قراره که از سوم خرداد یکشنبه تا جمعه از ساعت یک تا دو صبح از رادیو فرهنگم پخش بشه....این زیر یه قسمت از متن هایی که توی برنامه خونده شده رو گذاشتم:
منصور ضابطیان:
به پشت سر نگاه نمی کنم. افسوس خوردن را به من یاد نداده اند. نه اینکه نخواهند ؛ من یاد نمی گرفتم. نمیخواستم بد و خوب آنچه را که پشت سرم جا گذاشته اند قاب کنم و به دیوار بیاویزم. نمیخواستم همه ی عمرم را در حسرت آنچه رفت تلف کنم. نمی خواستم با دیروزها کابوس بسازم تا رویاها را فراموش کنم. اما همیشه سایه ای به دنبالم بود ؛ سایه ای که گاهی از پشت پنجره رد میشد ، گاهی در فنجان چای شناور بود و گاهی رد نگاهم را مال خود میکرد. هر بار که عبورش را می دیدم دلم میلرزید. میخواست از یاد نبرم که گاهی آلبوم عکسهایم را ورق بزنم و به عکسهایی نگاه کنم که حاشیه اش به رنگ پشیمانی ست . فقط نگاه کنم، نگاهی که پشیمان است اما دلسرد نیست. گاهی فقط نگاه کافیست. من به حرف سایه ها اعتماد دارم.
سید میلاد اسلام زاده:
چقدر دلم هوای تو را دارد، بیا دیگر! بیا و بگو تمام این سالها آن که از پشت دیوارها، از پشت درختهای گردوی بلند خانه، از پشت کتابهای کتابخانه و از پشت این همه اشک که شهر را مثل نقاشی ، آب رنگ کرده مرا نگاه میکرد تو بودی. تو بودی که گاهی سرک می کشیدی و من فکر میکردم که آفتاب است که روی صورتم دست می کشد. کتابها را فروختند. درخت گردو را با گردوهایش بریدند. دیوار خانه ریخته شد . من ماندم و اشک و شهر و نقاشی آب رنگم . و این دل که هنوز هوای تو را دارد. پس بیا!
کاکاوند:
قصه نگو ، قصه نگو کیه که باور نکنه
یه روز باهات تنها نشه ، یه شب باهات سر نکنه
قصه از اونجا که تویی تازه به آخر میرسه
تازه چراغ روشن چشمای تو سر میرسه
باغ ترانه پوش من! عطر کدوم حنجره ای؟
ماه غزل فروش من! پشت کدوم پنجره ای؟
نه مثل ماهی که برات ابر و بیابون بکشم
نه مثل شاهی که برات آفتاب و ایوون بکشم
نه تاجی از طلا داری که شاه قصه ها باشی
نه اسب دم سیا داری که رو زمین رها باشی
پا روی ابرا میذاری، ماهی و مهمون نمیشی
دس روی دلها میذاری ، داغی و پنهون نمیشی
چشم اگه دستش برسه دیوونه ی نگات میشه
دل اگه قابل بدونی مخمل زیر پات میشه
باغ ترانه پوش من! عطر کدوم حنجره ای؟
ماه غزل فروش من! پشت کدوم پنجره ای؟
پ.ن:اسم هایی که بالای هر تیکه نوشته شده اسم کساییه که تو برنامه اون تیکه رو خوندن
تولد تولد.......تکراری شده دیگه بابا... اینطور تولد مبارک گفتن.....جنبه داشته باش
مثلا بیستو هفت سالتم تموم شده....خرس گنده!!؟
ولی من میگم...تولده دیگه...باید شاد بود مگه غیره اینه!!؟
همه چی داشت معمولی پیش میرفت تا دیشب ..خودمو آماده کرده بودم برا تولد معمولی...انگار نه انگار چیزی شده(نه خانی اومده و نه خانی رفته!!).....ولی دیشب اولین کادوها از طرف یه دوست رسید....طوری که اصلا انتظارشو نداشتم.....این کادوها منو برد تو حال هوای تولد....دیگه حس کردم خیلی هم معمولی نیست.....از همینجا همم میگم......واقعا ازش ممنونم...واقعا حالمو عوض کرد...
امروزو ساعت 8 بیدار شدم(تقریبا رکورد زدم!!)...مامانم اول تبریک گفت....نمیدونستم چه ساعتی به دنیا اومدم...که مامان گفت ساعت 8 بدنیا اومدی...برام جالب بود چون این دو سال اخیرو که یادمه همیشه روز تولدم زود بیدار شدم...
ولی آخرشم یه چی گفت که ضایع شدم....گفت اولین بیدار شدنت(بدنیا اومدنت) صبح بود...ولی بعدش خیلی بهش پابند نبودی!!....منم که ...تولدمو که زود بیدار شدم دیگه
ظهرم که یه آش رشته نذری رسیدو...خومشزه بوود
بعدظهرم که رفتیم کیک گرفتیم...تولد تولد تولدت مبارکو......بعدم که حملهههههه....عکسشو پایین پست گذاشتم..
این هم مامان نوشته بود تو یه پاکت و بهم داد...واقعا دستش درد نکنه:
"هزاران هزار شکوفه و گل در 21 دی ماه نثار قدمت...خوش آمدی ای بهار من در زمستان"
در کل خوش گذشت...
اینم عکس کیک....
پ.ن: یه چند وقت آدم پست نمیزاره..پست گذاشتن چقدر سخت میشه!!
بعدا نوشت:یه کار دیگه هم کردم امروز که خیلی حال داد بهم...تابلو روان LED بود که بالاخره راش انداختم...که عبارت "تولدت مبارک" رو از سمت چپ به راست میبرد! (بی جنبه بازی دیگه!)