همه چیز

هر جور راحتی!!

همه چیز

هر جور راحتی!!

ورق زدن خاطرات

سلام...دوستان،مثه اینکه خیلی به ما لطف دارن نظر بارون کردن!!.....

بگذریم،چیزی که عوض داره گله نداره!... یه روز یه جایی یه جمله از دکتر شریعتی خوندم نوشته بود "ارزش هر انسان به حرفهایی است که برای نگفتن دارد..." با خودم گفتم:خب پس از این به بعد من هیچی برای گفتن ندارم تا ارزشمند باشم!!!!!....(البته خیلی دووم نیاوردم و ترکیدم!!) ولی بعد یاد یه خاطره افتادم.. زمان دبیرستان یه معلم ادبیات داشتیم،ادم با سوادی بود..یه روز سر کلاس وقتی میخواست یه حکایت داخل کتابو برامون بخونه(درس جدید) گفت که بچه ها ،وقتی یه حکایت طنز رو برایه یکی میخونید یا میگین، بعد از خوندن یا گفتن بهش توجه کنین،اگه بعد از خوندن یا گفتنش با صدای بلند شروع کرد به خندیدن بدونید که هیچی نفهمیده ---> (نمونه کودن!!)...

اگه لبخند زد بدونید تا حدودی فهمیده ---> (نمونه کسی که تا حدودی فهمیده،به چشم ها دقت شود!!!)

اگه هیچ کاری نکرد و یا لبخند زد(با لبخند بالا فرق داره،در چشم ها!!!) بدونین کاملا فهمیده!--->


خلاصه اینا رو گفتو شروع کرد به خوندن حکایت ....حالا از قضا این حکایت از اون حکایتا بود، پر از کلمات سخت و البته تا حدودی خنده دار..... حالا حدستون احتمالا درست باشه،حکایت تموم شدو هیشکی حتی لبخندم نزد...معلممون سرشو از رو کتاب بلند کرد و یه نگاه بهمون کرد بعد گفتش که "یعنی میخواین بگین همتون فهمیدین!!" بعد یه لبخند زد...و انگار در اون لحظه فیتیله باروت و روشن کنن..همه تغییر حالت به --->....(یه صف 40 تایی!!!) و واقعا هم هیشکی هیچی نفهمیده بود.....

همه اینا رو گفتم تا برسم به حرف دکتر.. "ارزش هر انسان به حرفهایی است که برای نگفتن دارد..." ... کسی که حرفی برایه گفتن نداره یه فرد مرده ست...این جمله برای کسانی مصداق داره که بقول خودمونی پیه همه چیو به خودشون زدنو به پختگی کامل رسیدن و روی حساب دیگه ایه که اصطلاحا حرف برای گفتن ندارن....

و یا در بعد معنوی تر و عالیترش ... به قول مولوی:

هر که را اسرار حق آموختند        مهر کردند و دهانش دوختند

نظر فراموش نشه..(خواستم قسم وارانه بنویسم دیدم زشته تو عالم نت..!)

معرفی یک کتاب

تصمیم گرفتم پست اولم رو به معرفی یک کتاب اختصاص بدم

 

هر پایانی آغاز هم هست، فقط در آن لحظه این را نمی دانیم.

در زندگی بعضا،برای ما اتفاقاتی می افتد که ما نمیتوانیم دلیل خاصی برای آن داشته باشیم و یا هر کار و عملی که انجام میدهیم، میتواند تاثیراتی بر روی اشخاص و یا محیط پیرامون داشته باشد که ما از آن بی اطلاعیم و این بی اطلاعی و ندانستن دلیل گاها تا آخر عمر بر ما پوشیده خواهد ماند، اما یقینا هیچ چیزی در این دنیا بی دلیل نیست....

 

این مقدمه رو گفتم تا  برسم به معرفی کتاب "در بهشت پنج نفر منتظر شما هستن" اثر میچ البوم

این کتاب در مورد شخصی به نام "ادی"ه که تمام عمرشو بعنوان مکانیک در یک شهربازی گذرونده

در دوران جوانی عاشق زنی به نام مارگریت میشه و با اون ازدواج می کنه، ولی با شروع شدن جنگ به سربازی میره و زندگیش دچار تغییر میشه...ادی پس از مرگش -همانطور که از اسم کتاب پیداست- با پنج نفر ملاقات میکنه که زندگی و اتفاقاتی که در طول زندگی برای اون پیش اومده رو براش شرح میدن، چیزهایی که اون نمیدونسته یا نمیتونسته دلیلی براشون پیدا کنه....

 

از جملات تاثیر گذار کتاب میتونم به این دو جمله اشاره کنم:

مطرود که باشی،حتی سنگی که به طرفت می اندازند، میتواند دلت را شاد کند.

نگه داشتن خشم،زهر است.آدم را از درون می خورد. فکر میکنیم نفرت سلاحی است که به شخص آزارنده ی ما حمله میکند،ولی نفرت تیغ دو دم است.هر آسیبی که با آن برسانیم، به خودمان رسانده ایم.

 

این کتاب،کتابی روان و آموزنده و کم حجم هستش.خوندن این کتابو به همه دوستانی که اهل خوندن هستن توصیه میکنم...

دیباچه

سلام به همه دوستان عزیز ...بعد از مدتها بازم فیل ما هم یاد هندوستان کرد و به جمع دوستان وبلاگ نویس برگشتیم...همونطور که از عنوان وبلاگ معلومه راجع به همه چیز مینویسم..امیدوارم از مطالب وبلاگ خوشتون بیاد 

تا یادم نرفته اینم بگم نظر یادتون نره